سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مصائب ورود اهل بیت علیهم السلام به شام

شاعر : غلامرضا سازگار
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : غزل

گشته سرتاسر چراغانی تمام شهر شام            من ندانم عـید قـربان است یا عید صیام

مرد و زن، پیر و جوان، در وجد و شادی و طرب            عترتی را اشک غم در چشم و خون دل به کام


اهل بیت مصطفی را جـامۀ ماتـم به بر            دخـتـران شـام را بر تن لـباس نـو تـمام

نیـزۀ عباس خـم گـردیده در حال رکوع            نـیزۀ فـرزند زهـرا مـانـده در حال قـیام

زینب کبرا به محمل، فاطمه در دامنش            رأس عباسش به پیش رو، کنارش دو امام

یک امامش در غل و زنجیر، بسته پا و دست            یک امـامش بر فـراز نیـزه‌ها دارد مقام

آتش و خاکستر و سنگ است در دست یهود            تا به یاد روز خـیـبر بـاز گـیرند انتـقـام

بود کی باور که روزی با سر پاک حسین            دختر زهرا اسیر آید به سوی شهر شام

گریۀ "میثم" نـثار رأس عـباس و حسین            شعلۀ فـریاد او تقـدیم قـلب خاص و عام

نقد و بررسی

در منابع معتبر سنگ و چوب و ... پرتاب کردند در شهر شام نیامده است بلکه در کتب أمالی صدوق ج۳۱ ص ۱۶۶؛ الـفتـوح ج۵ ص۱۳۰؛ الاحتجـاج ج ۲ ص ۱۱۴؛ مناقب الطاهرین ج۲ ص ۶۰۱؛ اللهوف ص ۱۵۳؛ مقتل خوارزمی ج ۲ ص ۶۸؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ج۲ ص ۳۷۹؛ بحارالأنوار ج۴۵ ص ۱۲۷؛ جلاءالعیون ص۶۰۶؛ مقتل امام حسین ص ۲۳۹؛ نفس المهموم ص ۳۹۳؛ منتهي الآمال ص ۵۰۲؛ مقتل مقرّم ص ۳۶۱؛ مقتل جامع ج۲ ص ۱۰۶ تنها نوشته شده شهر را آذین بندی کردند و با رقص و پایکوبی به استقبال سرهای شهدا و کاروان اهل بیت علیهم السلام رفتند و با این ذهنیت که اینان خارجی هستند و بر اسلام خروج کرده‌اند پیرمردی به آنان دشنام هم داد ولیکن وقتی متوجه شد که یزید به مردم دروغ گفته و اسرا همان خواندن پیامبر هستند استغفار کرده و .... لذا ابیات زیر حذف شد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.



هرکه را بینم گرفته قطعۀ سنگی به دست            تا که از مهمان خود با سنگ گیرد احترام



یوسف زهراست روی ناقۀ عریان سوار            جای گل ریزد به فرقش آتش از بالای بام



از فـراز بام هر سنگـی که می‌آید فرود            بر سر فرزند زهـرا آوَرَد عرض سلام